سفارش تبلیغ
صبا ویژن

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

ای به خاک آرمیده ی افلاکی!شهادتت،به حق شهادت می دهدورفتنت،رفته ها را به یاد می آورد.

خفتنت در خاک تیره ‍خفتگان را بیدار می کند.....

مزار پنهانت،پنهان ها را آشکار میکند....گریه هایت از خنده های نا حق پرده بر می دارد.....

در سو گ زهرا آسمان دل ما ابری وهوای چشمانمان بارانی است!!!

آری بارانی است از برای آن تشییع جنازه مظلومانه!!!

برای آن زمزمه های دختر چهار ساله پشت سر تابوت مادر در دل شب .....

خدا مادرم را کجا می برند....

گمانم برای شفا می برند.....

باید خون گریه کرد از برای اتفاقات آن کوچه!!!خون گریه کرد برای آن صورت کبود و آن گوشوار خونی ....

نمی دانم حسن(ع)در آن کوچه چه دیده بود، که بعد شهادت مادر فضه می گوید: دیگر  گریه اش بند نمی آمد...

هوای دلمان ابریست ازبرای دل علی ،وقتی بالای پیکر بیجان فاطمه اش خون گریه میکردو می گفت:

کلمینی!!کلمینی فاطمه،گریه می کرد برای فاطمه ی هجده ساله اش که دیگر شاید جوان نباشد ،دلیلم قد خمیده اوست وشاید دستی که برای بلند شدن از زمین به دیوار می گرفت و شاید این اواخر که دیگر روی زانو حرکت می کرد!!گریه میکنم از برای زینب کوچک که صاحب عزای مادر شده و ام ابیها!!!

آری هوای دلمان ابریست از برای داغ تو ای مادر ...

دلمان سیاه شده مادر ،اشکی عنایت کن تا از برای گریه ی برایت دلمان صاف شود...

مادرجان ...

دستمان را بگیر!!!


+ نوشته شده توسط در پنج شنبه 87/3/16 و ساعت 1:59 عصر | نظر